آلبوم Heaven, Wait (Deluxe) «بهشت، منتظر بمان» از گروه گوستلی کیسز (Ghostly Kisses)، یک تجربه شنیداری عمیق و لطیف است که شما را به سفری درونی دعوت میکند. این آلبوم اولین کار استودیویی کامل این گروه است و به خوبی امضای هنری آنها را به نمایش میگذارد: صدای اثیری و رویایی مارگو سَوِه (Margaux Sauvé) که روی موسیقی مینیمالیستی و احساسی شناور است.
این آلبوم در اصل درباره گذار است؛ گذار از یک وضعیت به وضعیت دیگر. مارگو خودش گفته که این آلبوم درباره گذار از دوستی به عشق، زندگی به مرگ، تنهایی به رابطه و کودکی به بزرگسالی است. این آلبوم مثل پُلی است که از تاریکی به سمت نور کشیده شده و نشان میدهد که چطور میتوان از دل تجربیات دشوار، به آرامش رسید.
«بهشت، منتظر بمان» با فضاسازی خاص خود، شنونده را در یک حالت شناور و خیالانگیز قرار میدهد. موسیقی آرام، ظریف و در عین حال پر از احساس است. در حالی که کارهای قبلی آنها اغلب لحنی غمانگیز و ملودراماتیک داشتند، در این آلبوم شاهد قطعاتی هستیم که حس هیجان و میل را منتقل میکنند و حتی برخی از آنها ریتمهای دنسمانندی دارند که فضایی آزادتر و رهاییبخشتر ایجاد میکنند.
با این حال، روح آلبوم همچنان در غنای عاطفی و حس مالیخولیایی خودش باقی مانده است. آهنگهایی مانند "Clay" با ریتمهای تریپهاپ و سینتهای مرموز، حسی از سرگشتگی و جستجو را القا میکنند، در حالی که "Blackbirds" با حال و هوای خاص خود، شنونده را به یاد موسیقی فیلمهای کلاسیک میاندازد.
در مجموع، «بهشت، منتظر بمان» یک آلبوم هنرمندانه و صمیمی است که با ظرافت تمام، احساسات عمیق و پیچیده انسانی را به تصویر میکشد. این آلبوم برای لحظات تنهایی، آرامش و غرق شدن در افکار خود ایدهآل است. اگر به دنبال موسیقیای هستید که روح شما را لمس کند و شما را از دنیای پر سر و صدای اطراف جدا کند، این آلبوم انتخابی فوقالعاده است.
آلبوم اتاق تاریک «Darkroom» از گوستلی کیسز (Ghostly Kisses) یک سفر عمیقتر و متفاوتتر به جهان احساسات این گروه است. در حالی که آلبوم اول آنها، Heaven, Wait، بیشتر حال و هوایی ملایم و رویایی داشت، Darkroom شنونده را به فضایی تاریکتر، مرموزتر و در عین حال پرانرژیتر میبرد.
این آلبوم در واقع، به نوعی واکنشی به تجربیات طرفداران است. مارگو سَوِه (خواننده گروه) و شریک هنریاش، لوئیس-اِتییِن سَنتِز، از طرفداران خواستند که داستانهای شخصی و دردناک خود را بهصورت ناشناس با آنها به اشتراک بگذارند. نتیجه، آلبومی است که از دل این روایتهای پنهان زاده شده و به همین دلیل، حس همدردی و صمیمیت عجیبی را منتقل میکند.
نام آلبوم، «Darkroom» (اتاق تاریک)، کاملاً با محتوای آن همخوانی دارد. این عنوان به فرآیند ظهور عکس در اتاق تاریک اشاره میکند؛ جایی که تصاویر پنهان، آهسته و تدریجی آشکار میشوند. موسیقی آلبوم هم همین حس را دارد؛ گویی در حال کشف لایههایی از درد، تنهایی و امید هستیم.
در این آلبوم، علاوه بر صدای اثیری و لطیف مارگو، شاهد حضور قویتر سینتیسایزرها، بیتهای الکترونیک و حتی عناصری از سبک تریپهاپ هستیم. این ترکیب باعث شده تا برخی قطعات، مانند "Keep It Real" و "Crimson"، حس رهایی و رقصیدن را در دل تاریکی القا کنند. انگار مارگو در حال خلق فضایی برای "گریه کردن در دنسفلور" است.
«اتاق تاریک» یک آلبوم پالایششده و تکاملیافته است که نشان میدهد گوستلی کیسز از محدوده موسیقی آرام خود فراتر رفته و توانسته عمق بیشتری به کارش بدهد. اگرچه این آلبوم ممکن است به اندازه کارهای قبلیشان آرامشبخش نباشد، اما به دلیل صداقت و درونی بودن، تأثیر عاطفی عمیقتری بر جای میگذارد و به شنونده یادآوری میکند که حتی در تاریکترین لحظات هم، زیبایی و امید میتواند وجود داشته باشد.